نتایج جستجو برای عبارت :

می نابم باش

.شهدِ وصال .ساقی قدحم پرکرد ، امشب می نابم داد/ .گیسو به رخ افکنده ، مستانه جوابم داد/.از باده شدم سیراب، وانگاه بخوابم داد/ .هشیارنخواهم شد ، چون سرخ شرابم داد/ .تشنه ام بر رخِ یار، گاهِ سحر// .......حبیب رضائی رازلیقی .پ ـ ن شهید نظر میکند به وجه الله ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ .عاشقانه ای در قالب سروش اما به زبان کهن تقدیم به برادر عزیز استاد رضاپور مبتکر شیوه های نوین شعر
سال 1399 هم در حالی شروع شد که واژه کرونا بیشتر از واژه تبریک عید در بین ما در جریان است.
همه در مورد کرونا و آمار تلفاش صحبت میکنن. این وسط دلم برای بچه ها می سوزه!
زمان ما مثلا سال 82 و اینا که خیلی کوچیک بودم خبری از این چیزا نبود و کلی شور و امید داشتیم برای زندگی برای بزرگ شدن! اما این روزها وقتی همش می بینن دنیای آدم بزرگ ها پره از مرگ و غم و موشک دلشون میخواد همینطور کوچیک بمونن.. منم دلم میخواد کوچیک بمونن..
به قول عبداله په شیو همیشه بهشون میگ
حال مایاران زشورعاشقی مجنون زعشقروح ماازجنس عشق وجسم مامشحون زعشقسهم ماازبوستان معرفت انبوه شورعاشقییافزونی ازغم دلدادگی مدیون زعشقیادمان باشد، لطافت را، شرف را، عشق راحاصل دلبستگی های درون مرهون زعشقنیست درخاطر بجز عشق وغم هجران ووصلازتب وتاب فراق ولاجرم مصون زعشقنرگس چشم من امشب نوحه خوان دلبر استنغمه ها می سازد ازاین نای دل موزون زعشقازدلستان مروت وام ها دارد دلمهردم ازاندیشه ام پیداست این مکنون زعشقظاهرا باعشق هوخوکرده ام بنگرک
   از من رُبودی امشب ، هوش و حواس و خوابم
   از چشمِ من  گرفتی   ،  آن شَهدِ  خوابِ  نابم
   غم لانه کرده  در دل   ،  سر رفته در گریبان
   کی میشوم  رها  از   ،   آن  غمِ  بی حسابم  ؟
 
                                                 شاعر معاصر : داوود جمشیدیان ، متخلّص به سِتین
   درعطشم ، جُرعه شرابم بده
   از دو لبت ، بوسه ی نابم بده
   تا که فِتاد چشمِ تو در چشمِ من
   با  نِگهَت  ،  حالِ  خرابم  بده
 
                          شاعر معاصر : داوود جمشیدیان ، متخلّص به سِتین
                                              فروردین ماه 1399
  
   درعطشم ، جُرعه شرابم بده
   از دو لبت ، بوسه ی نابم بده
   تا که فِتاد چشمِ تو در چشمِ من
   با  نِگهَت  ،  حالِ  خرابم  بده
 
                          شاعر معاصر : داوود جمشیدیان ، متخلّص به سِتین
                                              فروردین ماه 1399
  
اگر کمتر معتقد بودم قطعا به جای اینکه همراه گوش دادن پادکست"مرد تنها یا فرهاد تلخ و شیرین" اتاقم رو تمیز کنم،از بطری مشروبی که مدت هاست بی استفاده مونده و کسی حتی یه شات هم ازش نخورده می خوردم و مست میکردم.ولی خب اسلام دست و پام رو بسته و به همین تمیزکاری اکتفا میکنم.
این یادداشت رو تو چرک نویسا دیدم؛برای ٢٩ شهریوره!و خب چون کاملا گویای حالمه بازنشرش میدم....
پ.ن؛البته نمی دونم هنوز اون بطریه سرجاش هست یا نه؟
سلام سوژه ی نابم برای عکاسی

ردیف منتخب شاعران وسواسی 

سلام هوبره ی فرش های کرمانی

ظرافت قلیان های شاه عباسی 

تجسم شب و باران و مخمل نوری

تلاقی غزل و سنگ یشم و الماسی 

و ذوالفنون شب چشم تو را سه تار زد

به روی جامه دران با کلید سُل لا سی 

دعا دعای همان روزگار کودکی است

"خدا تُنَد ته دُباله تو مال من باسی"

حامد عسگری
...
پی شعر؛این شعرو دوست دارم 
تو چشمات چی داری؟یه جوریه...
من همیشه دوچرخه‌سواری جزو خاطره‌های نابم بود، ناب، پر از شادی و تفریح. این مطلب قرار است درباره تفاوت آنچه گمان‌ می‌کنیم و آنچه هست،  باشد. پس می‌نویسم که این مراحل یادم بماند و برای هر کدام از خودم تقدیر کنم :) مراحل دوچرخه‌سواری به عنوان وسیله نقلیه و نه یک ابزار تفریحی:
۱- حفظ تعادل اولیه (همان چیزی که معروف هست به بلد بودن دوچرخه‌سواری)
۲- حفظ تعادل ثانویه :دی (حرکت روی شیب سی درجه، سنگفرش، خاکی، ساندویچ، دست انداز، از لبه‌ی چهار سانتی
اتفاقا این حال و هوا و حرفام نه از سر شکم سیری هست نه اینکه زیرم پره دو ثانیه ای ماسک و ژل ضدعفونی برام مهیاست، والا نه از کله گنده ها هستم نه به جایی هم وصلم، اتفاقا خیلی هم های ریسک هستم، هم دیابت دارم، هم مشکل کلیوی حاد دارم، هم سابقه درمان سرطان دارم، هم اضافه وزن دارم، حتما خوندین دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی رو، یکی از این موارد رو داشته باشین ریسک ابتلا به کرونا در فرد بالا میره، چه برسه به من که کلی از فاکتورهارو با هم دارم، اون اوای
خیلی وقته دیگه از کسی انتظار ندارم برام بهترین دوست باشه. چون قبول کردم بهترین دوست من خودمه. واقعا هم هست. این یه حرف کلیشه ای نیست
آدما خیلی وقتا به جبر و اقتضائات زندگی یا به خاطر اینکه نمی تونن همه ابعاد ما رو یک جا درک کنن و ... ، نمیشه بهترین دوست باشن
خصوصا وقتی پای یه آدم پیچ در پیچ درمیون باشه
واسه همینم وقتی نمیشه یه حرف ها و حس ها و لحظه هایی رو به کسی بفهمونم برام مهم نیست‌. تنها چیزی که مهمه اینه که سطح رابطه م با اون آدم حفظ بشه. تا سقف
قرار بود اگر قرار یابد در خویشتن خویش ، او را به گلشنی ببرم مفرح .
نه در آن حوالی زود . بلکه کمی دیر و دور . چون آن روز ، تاب آن راز
نداشت بدان گلشن . هنوز هم ندارد . هر وقت توانست به من بگوید
نقطۀ آغازین دایره کدام و نقطۀ پایانی کدام ؟ شاید آن روز ...
تازه آن هم شاید .
دور خود چرخید و چرخید و باز رسید به همان چراغ زرد . عجبا !!!
برایش تعریف کردم که من نیز بودم همچو او . چراغی زرد .
گویا گمان برد که من عبور کردم از آن چراغ .
من ؟ با این همه نادانی ؟
سالهاس
سلام خواهرِ گُلَم
اینم شعری که همچون تیر 
قلبِ دلداده ات را نشانه رفت 
و تار و پودِ احساسش را در هم نَوَردید
مریمم، کنیزِ زهرا (علیها سلام)
مریمم، عشقِ به مولا (علیه سلام)
مریمم، رضا
و مرضی
مریمم،   بنده ی راضی
مریمم،
آیه ی پاکی
مریمم،   بهشتِ خاکی
مریمم،
جوان و زیبا
مریمم،
مرضیِ مولا (علیه سلام)
/_/-/_/-/_/-/_/-/_/-/_/-/_/
مریمم،
روشنیِ آب
مریمم، سپیدیِ ناب
مریمم، پرتوی
آفتاب
مریمم، شعاعِ مهتاب
مریمم،
عاشقِ بی تاب
مریمم، گوهرِ نایاب
مریمم،
سنگِ جواهر
م
 
سلام خدمت همه بلاگرای خوش ذوق بیان
 
راستش یه موضوعی رو چند وقته میخوام بگم سوتفاهم حل بشه
صاف میرم سر اصل مطلب :)
میدونید بچه ها ساز و کار بیانم مثل شبکه های اجتماعی دیگه شده بر اساس تعداد فالوور و لایک و کامنت ... البته این مسئله به خودی خود مشکلی ای نداره اما خوب این فضا هم کم کم داره شبیه همون شبکه ها میشه.
چیزی که ازش خیلی بیزارم
همیشه برام سوال بوده تو فضای مجازی برای اینکه یه پستی  که اشتراک میذارم که خونده بشه باید برم ماه هاا فعالیت کنم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال رسول الله: الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم
والا پیامدار محمد! گفتی که یک دیار هرگز به جور و ظلم نمی‌ماند بر پا و استوار
آنگاه کشیدی تمثیل وار عبای وحدت بر سر پاکان روزگار
 
اینک 60 سال پس از 16 آذر 1332، در آستانه روزی قرار داریم که با نام دانشجو مزین شده است. در این چند سال اخیر باب شده که روز دانشجو را جشن می‌گیرند و آن را تبریک می‌گویند! اما کسی نمی‌پرسد که روز به زمین ریختن خون دانشجو چه تبریکی دارد؟ امسال نیز
بسم الله الرحمن الرحیم
قال رسول الله: الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم
والا پیامدار محمد! گفتی که یک دیار هرگز به جور و ظلم نمی‌ماند بر پا و استوار
آنگاه کشیدی تمثیل وار عبای وحدت بر سر پاکان روزگار
 
اینک 60 سال پس از 16 آذر 1332، در آستانه روزی قرار داریم که با نام دانشجو مزین شده است. در این چند سال اخیر باب شده که روز دانشجو را جشن می‌گیرند و آن را تبریک می‌گویند! اما کسی نمی‌پرسد که روز به زمین ریختن خون دانشجو چه تبریکی دارد؟ امسال نیز
بسم الله الرحمن الرحیم
قال رسول الله: الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم
والا پیامدار محمد! گفتی که یک دیار هرگز به جور و ظلم نمی‌ماند بر پا و استوار
آنگاه کشیدی تمثیل وار عبای وحدت بر سر پاکان روزگار
 
اینک 60 سال پس از 16 آذر 1332، در آستانه روزی قرار داریم که با نام دانشجو مزین شده است. در این چند سال اخیر باب شده که روز دانشجو را جشن می‌گیرند و آن را تبریک می‌گویند! اما کسی نمی‌پرسد که روز به زمین ریختن خون دانشجو چه تبریکی دارد؟ امسال نیز

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها